قفسه

نقد و بررسی شاهنامه فردوسی

وبلاگ

۱۵ اسفند ۱۴۰۱ 818 بازدید
قفسه
نقد و بررسی شاهنامه فردوسی

نقد و بررسی شاهنامه فردوسی

در این مقاله درباره شاهنامه فردوسی میخوانیم:

  • مهم‌ترین متن فارسی به نظم از قرن پنجم
  • داستان فراز و فرود ملت ایران
  • اثری ارزشمند و یکی از ستون‌های خیمۀ زبان فارسی

 

کتاب شاهنامه فردوسی مربوط به کدام دوره تاریخی است؟

شاهنامۀ فردوسی اثر ابولقاسم فردوسی توسی مهم‌ترین اثر به‌جامانده از دوران سامانیان و غزنویان برای ملت ایران است. این متن که به نظم سروده شده است، در سه بخش اصلی به دوران اساطیری، پهلوانی و تاریخی ملت ایران می‌پردازد. کتاب شاهنامه بازۀ زمانی پادشاهی کیومرث تا آخر پادشاهی یزدگرد را در بر می‌گیرد و خواننده را با خود از زمان تشکیل اولین امپراتوری ایران تا حملۀ اعراب به این کشور پهناور، همراه می‌سازد. اگر بخواهیم از محتوای شاهنامه دقیق‌تر بگوییم، باید همان سه بخش اصلی را مورد بررسی بیشتر قرار دهیم. دوران اساطیری شاهنامه از پادشاهی کیومرث آغاز می‌شود و با پادشاهی منوچهر به اتمام می‌رسد. کشتن دیوان در دورۀ پادشاهی سیامک، به تخت نشستن جمشید، پادشاهی ضحاک ماردوش، داستان کاوۀ آهنگر و فریدون و انتقام آنان، داستان کشته شدن ایرج و… در این بخش قرار دارد.

داستان و اشعار شاهنامه

بخش پهلوانی

در بخش پهلوانی شاهنامه که با تولد زال آغاز می‌شود و با مرگ رستم به پایان می‌رسد، خواننده با داستان‌های متنوع‌تری مواجه است. می‌توان بخش پهلوانی شاهنامه را تکۀ درخشان این اثر دانست. رشادت‌های رستم در جنگ‌های میان ایران و توران، داستان‌های کیکاووس، داستان جنگ رستم و اسفندیار و داستان رستم و سهراب که همگی با آن آشنا هستند نیز در این بخش قرار دارد.

بخش تاریخی

اما بخش آخر شاهنامه یا همان بخش تاریخی، از زمان پادشاهی بهمن، پسر اسفندیار آغاز می‌شود و با حملۀ اعراب به ایران به پایان می‌رسد. داستان پادشاهی همای، داستان پادشاهی دارا و حملۀ اسکندر مقدونی نیز در این بخش قرار گرفته است.

شخصیت های اصلی و ژانر شاهنامه

اگر بخواهیم از شخصیت‌های اصلی شاهنامه نام ببریم، همانا باید به کیومرث، کاوه، زال، رستم، کیخسرو، افراسیاب، اسفندیار و بهمن اشاره کنیم. شاید نتوان برای شاهنامه ژانر واحدی تعیین کرد، اما بنا بر گفتۀ نقدنویسان معاصر، این اثر را می‌توان در دستۀ تاریخی‌اساطیری جایگذاری کرد.

بهترین تصحیح و نسخه شاهنامه

از زمان شناسایی متن شاهنامه تا روزگار ما، این متن بارها و بارها تصحیح شده و توسط نشرهای مختلف در ایران، هند، ممالک غربی و اروپا به چاپ رسیده است. اما مشهورترین چاپ‌های موجود از شاهنامه در ایران عبارت است از:

  • شاهنامه، به تصحیح جلال خالقی مطلق و همکاران، نشر بنیاد دایره‌المعارف اسلامی
  • شاهنامه زیر نظر مهدی قریب، نشر سروش
  • شاهنامه به تصحیح سعید حمیدیان، نشر قطره

فردوسی شاعر شاهنامه

 فردوسی توسی شاعر و حماسه‌سرای ایرانی است که در قرن پنجم هجری قمری می‌زیسته است. وی بزرگ‌شدۀ خاندانی بافرهنگ و ثروتمند بوده است و پدران او عضو طبقۀ دهقانان خراسان بوده‌اند. وی سرودن شاهنامه را پس از مرگ دقیقی، شاعری که پیش از فردوسی قصد سرودن شاهنامه را داشت، از دوران حکومت سامانیان آغاز کرد و در زمان حکومت محمود غزنوی آن را به پایان رساند. از فردوسی توسی هیچ اثر دیگری جز شاهنامه در دسترس نیست. عمدۀ داستان‌های شاهنامه بر اساس شاهنامۀ ابومنصوری که مجموعه‌ای از داستان‌های کهن ایرانیان بوده است، سروده شده و بخش‌هایی مانند داستان پهلوانی رستم و.. از منابع دیگر افزوده شده است.

سعید حمیدیان

سعید حمیدیان که متن این اثر گرانبها و ارزشمند را تصحیج کرده است، از استادان به‌نام زبان و ادبیات فارسی و استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامۀ طباطبایی است. استاد سعید حمیدیان تصحیح و چاپ آثار دیگری را نیز در کارنامۀ خود دارد که از جملۀ آنان می‌توان به ترجمۀ کتاب سه خواهر اثر آنتوان چخوف، اقبال‌نامه یا خردنامه از نظامی گنجوی، شرح شوق (در شرح غلیات حافظ) و… اشاره کرد.

نشر قطره

نشر قطره یکی از معتبرترین نشرهای ایران است که سابقۀ انتشار کتاب‌هایی با موضوعات مختلف را داشته است. این نشر که از سال 1367 کار خود را آغاز کرده است،  در کنار چاپ و پخش کتاب‌هایی در زمینۀ داستان، روانشناسی، تاریخ، جامعه‌شناسی و غیره، هرازگاهی متون ادبی کهن را نیز منتشر می‌کند و در سال‌های اخیر به انتشار کتاب‌هایی تخصصی و پربار در زمینۀ تاریخ ادبیات فارسی نیز اهتمام ورزیده است.

بخش هایی از متن شاهنامه

درخت برومند چون شد بلند/ گر ایدونک آید بروبر گزند

شود برگ‌پژمرده و بیخ سست/ سرش سوی پستی گراید درست

مرو را سپارد گل و برگ و باغ/ بهاری به کردار روشن‌چراغ

اگر شاه بد خیزد از بیخ نیک/ تو با بیخ تندی میاغاز ویک

پدر چون به فرزند ماند جهان/ کند آشکارا بروبر نهان

گر او بفگند فر و نام پدر/ تو بیگانه خوان شمخانش پسر

گر او گم کند راه آموزگار/ سزد گر جفا بیند از روزگار

چنین است رسم سرای کهن/ سرش هیچ پیدا نبینی نه بن

چو رسم بدش بازیابد کسی/ نخواهد که ماند بدو در بسی

اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.